naderpix

یادداشتهای نادر

naderpix

یادداشتهای نادر

  • ۰
  • ۰

این متن دومین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

زکات علم، نشر آن است. هر وبلاگ می تواند پایگاهی برای نشر علم و دانش باشد. بهره برداری علمی از وبلاگ ها نقش بسزایی در تولید محتوای مفید فارسی در اینترنت خواهد داشت. انتشار جزوات و متون درسی، یافته های تحقیقی و مقالات علمی از جمله کاربردهای علمی قابل تصور برای ,بلاگ ها است.

همچنین وبلاگ نویسی یکی از موثرترین شیوه های نوین اطلاع رسانی است و در جهان کم نیستند وبلاگ هایی که با رسانه های رسمی خبری رقابت می کنند. در بعد کسب و کار نیز، روز به روز بر تعداد شرکت هایی که اطلاع رسانی محصولات، خدمات و رویدادهای خود را از طریق بلاگ انجام می دهند افزوده می شود.

  • نادر فارغی
  • ۱
  • ۰

کودکان من

صبح یک روز جمعه بچه ها باهم بازی میکنند . علی و نهال ، علی نه سال دارد و نهال تازه دو سالش تمام شده ، علی دو سال است که از تنهایی در آمده و صاحب یک خواهر شلوغ شده که خیلی دوستش دارد با اینکه اذیتش میکند و مدام با وسایلش ورمیرود و او هم شکایتش را به مادرش میکند ولی با این همه حس برادری که دارد و باید مواظبش باشد برایم خوش آیند است.

من هم در این میان پی تکلیفی که باید برای یک عکس نوشته ای بنویسم دنبال کادر میگردم علی و نهال وعروسکش ، چند عکس میگیرم دنبال کادر جدیدی نیستم فقط میخواهم لحظه ای را ثبت کنم ، نگاه به کودکان از بالا و بچه ها چسبیده به زمین این خوب است. چرایش برایم مهم نیست فکرم مشغول است  دنبال خطوط و کادر بندی خوب با کمپوزسیون عالی و نقاط طلایی نیستم ، راستی نقاط طلایی در عکس چیست و نگاه به کودکان ؟

 در هر جایی از کره زمین انسان هر چه قدر که بزرگتر میشود برای آمدنشان تصمیم میگیرد و برای بودنشان و حتی برای نبودنشان . موجوداتی که نفس میکشند و جان عزیزی برای خودشان دارند کودکانی که نه آمدنشان دست خودشان بوده و نه آنقدر قوی هستند که حتی بتوانند برای ماندن خودشان تصمیم بگیرند . 

فرزندان من کلماتی که تکرار میکنم و مانند پتک بر سرم فرود می آیند ، کلمات بزرگی که شاید کسی سخت بتواند درکشان کند تا کودکی نداشته باشد ، جانی که از وجودت است و بسته به تو نیست ، برایت عزیز است و مهم و نبودنش سخت و دشوار . 

کودکان من ، یا باید بعداز این بگویم کودکان ما چون هر کودکی که جانی از دست میدهد کودک ماست ، کودکی که همچون صدفی بر ساحل شکار یک عکاس میشود در کادری که تا ابدیت بتواند نبودنش را بار گرانی بر این کره خاکی کند و یا کودکی که با قرار گرفتن در کادر عکس سلفی تعدادی وحشی آمیخته با لباس سیاست قبل از قربانی شدن با نگاهی همراه با ترس و نداشتن درکی از مرگ و تمسخر برای همه آنهایی که او را میبینند ، سکوت ما را فریاد بزند .

کدام را بگویم : هزاران کودکی که با بازی بمبهای ضد نفر ساخته شده انسانهای بظاهر متمدن چشم ودست و پای خود را روی مینها جا گذاشته و با جسم کوچکشان در کادر عکاسان جا می گیرند تا نقاط طلایی باشند برای دنیا و جایزه های بزرگی باشند برای ثبت کنندگانشان . 

سکوت که تعریف و معنایی ندارد وقتی که لال هستی !

با این همه توصیفات من شرمنده از بودنم در این زمان و در هر نقطه ای از این زمین گرد ودوار که سالهاست بر گرد خود می چرخد و چشم می بنددو سکو ت میکند و شرمسار از داشتن این وسیله ثبت که عکس سلاخی طفل عزیز از جان یک مادر میخواهد باعث ترس مردمان جهان و من شود .



                                                                                 : نادر



  • نادر فارغی